سفارش تبلیغ
صبا ویژن


سعی کنید قران انیس و مونستان باشد ، نه زینت دکورها وطاقچه های منزلتان شود ،بهتر است قرآن را زینت قلبتان کنید. شهید سید مجتبی علمدار

پایگاه تخصصی شهدا ...

آخرین مطالب ارسالی
شهید مدافع حرم فیروز حمیدی زاده
نایب امام دیگر نخواهد امد
شهدا را باذکر صلوات یاد کنید
بریم ددر ؟ کدوم ددر ؟
تشیع شهدای غواص در بجنورد
حضور رهبر انقلاب در گلزار شهدای بجنورد و زیارت امامزاده سید عباس
رزمنده های ما... همه معادله های اهل علم رو به هم زدند.
اعتکاف یادتون نره...
رمز عملیات یا ابوالفضل العباس علیه السلام...
دست ما رو هم بگیرید شهدا
نه خــوابه ! نه مــسته ! نه خــماره !
25 دی ماه سالگرد عروج ملکوتی شهید بایرام(مصطفی)کریمی
دوستان در مسجد النبی (ص) شهرستان بجنورد دهه 70
کلیپ ویدئیویی برادر علیرضا محمد زاده در جبهه
جای پدرم خالی
[همه عناوین(215)][عناوین آرشیوشده]

 

08hmsxs4kovc7v78pm87.jpg ادامه مطلب...


لینک مطلب

 توسط مهران گلی در سه شنبه 90/7/12 ساعت  7:4 عصر نظر




لینک مطلب
 توسط مهران گلی در سه شنبه 90/7/12 ساعت  6:58 عصر نظر



در انتظار کسی باش که بی وقفه به یاد تو بیاورد که تا چه اندازه

برایش مهم هستی و نگران توست و چه قدرخوشبخت است

که تو را در کنارش دارد...




لینک مطلب
 توسط مهران گلی در سه شنبه 90/7/12 ساعت  6:55 عصر نظر

دعای باران چرا؟! دعای عشق بخوان...

این روزهای دلها تشنه ترند تا زمین..
.




لینک مطلب
 توسط مهران گلی در سه شنبه 90/7/12 ساعت  6:51 عصر نظر

دلم را سپردم به بنگاه دنیا

و هی آگهی دادم اینجا و آنجا

و هر روز برای دلم مشتری آمد و رفت

و هی این و آن

سرسری آمد و رفت

ولی هیچکس واقعاً

اتاق دلم را تماشا نکرد

دلم قفل بود

کسی قفل قلب مرا وا نکرد.

یکی گفت: چرا این اتاق پر از دود و آه است

یکی گفت چه دیوارهایش سیاه است

یکی گفت چرا نور اینجا کم است

و آن دیگری گفت : و انگار هر آجرش

فقط از غم و غصه و ماتم است !

و رفتند و بعدش دلم ماند بی مشتری

و من تازه آن وقت گفتم :

خدایا، تو قلب مرا می خری ؟.

و فردای آن روز

خدا آمد و توی قلبم نشست

و در را به روی همه

پشت خود بست

و من روی آن در نوشتم

ببخشید، دیگر

"برای شما جا نداریم

از این پس به جز او کسی را نداریم"




لینک مطلب
 توسط مهران گلی در سه شنبه 90/7/12 ساعت  6:49 عصر نظر

مــن "تــــــو" را بــه دلـــم قــول داده امــــــــــ ...


نـــگــذار بــــــــــ ـ ـــــــــد قـــول شــــــومـــــ . . .







دلـم واسـه هـیـچـی ِ هـیـچـی تـنـگ نـشـده . . . !

فـقـط . . .

بـرای اون گـوشـه دنـج ، آغـوشـت ، آرامـشـم . . .

تـنـگ شـده . . . بـدجـور !




لینک مطلب
 توسط مهران گلی در سه شنبه 90/7/12 ساعت  6:48 عصر نظر

عشق از دیدگاه دبیران عزیز!!!

دبیر زیست: عشق مرضی است که میکروب آن از راه چشم وارد بدن میشود.

دبیر شیمی: عشق تنها اسیدی است که در قلب اثر دارد.

دبیردینی: عشق یک موهبت الهی است که خداوند برای بندگانش هدیه کرده است.

دبیر ریاضی: نسبت عشق به بدن مثل نسبت خون است به بدن.

دبیر فیزیک: جوان مانند آهنربایی است که هر عشقی را به طرف خود جذب میکند.

دبیر ادبیات: عشق باید مثل عشق لیلی و مجنون پاک باشد.

دبیر ورزش:عشق یک توپ فوتبال است که به دروازه ی هر قلبی اصابت میکند!!!




لینک مطلب
 توسط مهران گلی در سه شنبه 90/7/12 ساعت  6:47 عصر نظر

 

 

لباس های تنگ: افرادی که لباس های تنگ میپوشند عموما افرادی مغرور و زود رنج اند.
همچنین افرادی بسیار جذاب هستند.افرادی شایسته و معقول اند.

لباس های گشاد: افرادی که لباس های گشاد میپوشند افرادی بخشنده هستند به هیچ وجه حسود نبوده و دوستان زیادی دارند.
 فداکار و صادق نیز هستند.

لباس های تیره: افرادی که لباس های تیره میپوشند عموما افرادی خودخواه بود و بسیار خونسرد هستند
 به ندرت عصبانی می شوند  و سلیقه ی خوبی در انتخاب لباس دارند.

لباس های روشن: افرادی که لباس های روشن میپوشند افرادی فداکار و صادق هستند.
افرادی مهربان و شوخ طبع هستند عاشق صلح و صفا و ارامش اند

سبز
انتخاب رنگ سبز برای لباس معمولا نشان دهنده آن است که صاحبان آن ,شخصیتی قوی واراده ای بالا دارند .در تصمیم گیری ها خیلی محکم عمل کرده وتا حدی خود رای ومغرورند .این افراد اعتماد به نفس بالایی دارند ودر کمک به دیگران پیشقدم می شوند.

آبی
اکثر آبی پوشها دارای نگاهی عمیق بوده وشخصیتی حساس وشفاف دارند .این افراد به راحتی فکر ونظر خود را به دیگران منتقل می کنند وبه همین نسبت شجاعت وجرات ویژه ای هم از خودشان نشان می دهند .
آنها زندگی را زیبا دیده وبیشترین تلاش را برای استفاده بهینه از آن می کنند.

مشکی
بیشتر اوقات انتخاب رنگ مشکی نشان دهنده آن است که این افراد انسانهایی رویایی هستند که در فضایی شاعرانه ز ندگی می کنندودر عین حال بسیار دست ودلبازند وتلاش میکنند با هر آنچه دارند به کمک دیگران رفته وگرهی از مشکلات آنها باز کنند.
آنها بسیار اجتماعی ظریف وساده پسند هستند.

قهوه ای
این افراد سمبل مهربانی ومحبت هستند.برخی روان شناسان می گویند رنگ قهوه ای هر چه تیره تر باشد مهر ومحبت صاحبش بیشتر است.این افراد بسیار خونسردند وتقریبا هر چه را می خواهند به راحتی تصاحب می کنندآنها دربدترین شرایط می توانند بهترین تصمیم ها را اتخاذ کنند.

خاکستری
انتخاب رنگ خاکستری نشان دهنده این نکته است که این افراد معمولا شخصییتی آرام وبا اعتماد به نفس دارند .هر چند روان شناسان میگویند افرادی که دل در گرو رنگ خاکستری دارند , دو دسته هستند : یا از شخصیتی عصبی وانقلابی دارند وهمیشه به دنبادل آرامش
می گردند . آنها در مجموع انسانهایی سر سخت وسنگین دل هستند .نفوذ کردی برای همیشه در دلشان جای خواهی داشت.

سفید
افرادی که لباسهای سفید را دوست دارند انسانهای خوش قلبی هستند وهمیشه به دنبال دوست می گرند.این افراد معمولا از کودکی روی پای خود بزرگ شده ودوست ندارند به دیگران تکیه کنند . در موقعیت های کاری , همیشه در حال ساختن نردبانی برای بالا رفتن از آن هستند , چرا که معتقدند از هر فرصتی باید استفاده کرد.

رنگهای روشن
انتخاب این نوع رنگها ,نشان دهنده این است که این افراد بشدت سر شار از انرژی مثبت بوده وعشق و بالندگی را به اطراف خود پخش میکنند . دیدار با این افراد ,اگر چه ممکن است همیشه خوشایند نباشد,اما بازگیری انرژی مثبت وسازنده از آنها می تواند بقیه روز را برای شما زیباتر ,دلچسب تر وقابل تحمل تر سازد

 

 




لینک مطلب
 توسط مهران گلی در سه شنبه 90/7/12 ساعت  8:52 صبح نظر

بعضی عشق ها مثله قصه نوحه
(طرف از ترس طوفان میاد سراغت)
بعضی عشق ها مثله قصه ی ابراهیمه
(باید همه چیزتو براش قربانی کنی)
بعضی عشق ها مثله قصه مسیحه
(آخرش به صلیب کشیده میشی)
اما بیشتر عشق ها مثله قضیه موسی است
(یه کم که دور میشی یه گوساله جاتو میگیره)




لینک مطلب
 توسط مهران گلی در سه شنبه 90/7/12 ساعت  8:51 صبح نظر

وفا نکردی و کردم، خطا ندیدی و دیدم
شکستی و نشکستم، بُریدی و نبریدم

اگر ز خلق ملامت، و گر ز کرده ندامت
کشیدم از تو کشیدم، شنیدم از تو شنیدم

کی ام، شکوفه اشکی که در هوای تو هر شب
ز چشم ناله شکفتم، به روی شکوه دویدم

مرا نصیب غم آمد، به شادی همه عالم
چرا که از همه عالم، محبت تو گزیدم

چو شمع خنده نکردی، مگر به روز سیاهم
چو بخت جلوه نکردی، مگر ز موی سپیدم

بجز وفا و عنایت، نماند در همه عالم
ندامتی که نبردم، ملامتی که ندیدم

نبود از تو گریزی چنین که بار غم دل
ز دست شکوه گرفتم، بدوش ناله کشیدم

جوانی ام به سمند شتاب می شد و از پی
چو گرد در قدم او، دویدم و نرسیدم

به روی بخت ز دیده، ز چهر عمر به گردون
گهی چو اشک نشستم، گهی چو رنگ پریدم

وفا نکردی و کردم، بسر نبردی و بردم
ثبات عهد مرا دیدی ای فروغ امیدم؟

ولی داستان عشق و خیانتی که باعث سروده شدن این شعر شد به گوش کمتر کسی رسیده


مهرداد اوستا در جوانی عاشق دختری شده و قرار ازدواج می گذارند. دختر جوان به دلیل رفت و آمد هایی که به دربار شاه داشته ، پس از مدتی مورد توجه شاه قرار گرفته و شاه به او پیشنهاد ازدواج می دهد.
دوستان نزدیک اوستا که از این جریان باخبر می شوند، به هر نحوی که اوستا متوجه خیانت نامزدش نشود سعی می کنند عقیده ی او را در ادامه ی ارتباط با نامزدش تغییر دهند. ولی اوستا به هیچ وجه حاضر به بر هم زدن نامزدی و قول خود نمی شود . تا اینکه یک روز مهرداد اوستا به همراه دوستانش ، نامزد خود را در لباسی که هدیه ای از اوستا بوده ، در حال سوار شدن بر خودروی مخصوص دربار می بیند...

مهرداد اوستا ماه ها دچار افسردگی شده و تبدیل به انسانی ساکت و کم حرف می شود. سالها بعد از پیروزی انقلاب ، وقتی شاه از دنیا می رود فرح یا نامزد اوستا به فرانسه ..

در همان روزها ، نامزد اوستا به یاد عشق دیرین خود افتاده و دچار عذاب وجدان می شود. و در نامه ای از مهرداد اوستا می خواهد که او را ببخشد. اوستا نیز در پاسخ نامه ی او تنها این شعر را می سراید.




لینک مطلب
 توسط مهران گلی در سه شنبه 90/7/12 ساعت  8:50 صبح نظر

<      1   2   3      >