نایب امام دیگر نخواهد امد
شهدا را باذکر صلوات یاد کنید
بریم ددر ؟ کدوم ددر ؟
تشیع شهدای غواص در بجنورد
حضور رهبر انقلاب در گلزار شهدای بجنورد و زیارت امامزاده سید عباس
رزمنده های ما... همه معادله های اهل علم رو به هم زدند.
اعتکاف یادتون نره...
رمز عملیات یا ابوالفضل العباس علیه السلام...
دست ما رو هم بگیرید شهدا
نه خــوابه ! نه مــسته ! نه خــماره !
25 دی ماه سالگرد عروج ملکوتی شهید بایرام(مصطفی)کریمی
دوستان در مسجد النبی (ص) شهرستان بجنورد دهه 70
کلیپ ویدئیویی برادر علیرضا محمد زاده در جبهه
جای پدرم خالی
[همه عناوین(215)][عناوین آرشیوشده]
سید حسن نصرالله روحانی شیعه و دبیر کل حزبالله لبنان از زمان ترور سید عباس موسوی دبیرکل پیشین به وسیله? بالگردهای اسرائیلی در 16 فوریه سال 1992 است.
سید حسن نصرالله در 31 اوت سال 1960 در شهرک البازوریه از محلههای فقیر نشین شرق صور در جنوب لبنان به دنیا آمد.
وی تحصیلات مقطع ابتدائی را در زادگاهش سپری کرد و دوره? راهنمایی را در محلهای به نام سنالفیل در شرق بیروت گذراند. مقطع دبیرستان را در روستای البازوریه در جنوب لبنان به پایان رسانید و در سال 1976، در سن 16 سالگی برای تحصیلات حوزوی به شهر نجف در عراق رفت و بعد از 2 سال اقامت و تحصیل در این شهر، مجدداً به لبنان باز گشت و در مدرسه? الامام منتظر در بعلبک مشغول به فراگیری علوم حوزوی شد.
نصرالله با اتمام دوره? دبیرستان و همزمان با آغاز جنگ داخلی لبنان وارد جنبش امل شد و به عنوان مسوول سازمانی جنبش شیعی امل در روستای البازوریه به فعالیت پرداخت؛ این شروع فعالیت سیاسی این روحانی شیعه بود.
در عکس های زیر دوران کودکی نوجوانی و ابتدای جوانی سید حسن نصرالله را مشاهده می کنید.
(((سید حسن در کنار پدر)))
سید حسن نصرالله.......
لینک مطلب
چند روز به عملیات کربلای 4 مانده بود. عکس زیر یادگاری است که قبل از عملیات مزبور برداشته شده است.
در عکس زیر شصت و چهار رزمنده دیده می شود ، بعد از اتمام جنگ ، فقط سی و دو نفر از این عزیزان باقی ماندند . اکثر آن ها در همین عملیات خلعت شهادت پوشیدند.
شهیدانی که در عکس می بینید عبارتند از:

مجید پیله فروشها، پرویز اسفندیاری، مهرداد خانبان، علی جاویرمهر، فلاح انبوهی، شالباف، رضا وهابی، ابراهیم کرمی، محمدرضا کبیری، حسین اسماعیلی، محسن امامقلی، قاسم جمالی، حسین عبادی، مجید روغنی، محمود احمدی، عبادی، داوود خلیلی، رضا پیله فروشها، رحیم صحراکارنیا، احمد اللهیاری، سید باقر علمی، محمد کیامیری، علیرضا جوادی، اکبر اسدی، اصغر مافی، اسماعیل مرندی، سید علی حسینی، امیر باقریان، محسن زرینی، صادق صالحی، جعفر سقائیان، پرویز اسفندیاری. عباس عطاری
ای شهید… ای آنکه بر کرانه ازلی و ابدی وجود بر نشسته ای ، دستی بر آر و ما قبرستان نشینان عادات سخیف را نیز از این منجلاب بیرون کش.
شهید سید مرتضی آوینی

حاج احمد متوسلیان(اسطوره حزب الله): ما با اسراییل وارد جنگ خواهیم شد
هرکس آماده است بسم الله....
هرکس نیست خداحافظ.....
لینک مطلب
چقدر از منش این شهدا دور شدیم
آنقدر خیره به دنیا شده و کور شدیم
معذرت از همه خوبان و همه همرزمان
ما برای شهدا وصله ی ناجور شدیم
شهدا در همه جا فاتح اصلی بودن
عجب اینجاست که ما این همه مغرور شدیم
شکر ، با سابقه ی دوستیِ با شهدا
ما عزیز دل مردم شده مشهور شدیم
و از آن برکت خون شهدامان حالا
ما مدیر کل و مسئول شده مسرور شدیم
و اگر حرفی خلاف شهدامان گفتیم
یحتمل مصلحتی بوده مجبور شدیم
پرکشیدن چه مستانه و رفتند و ما
در میان قفس نفس چه محصور شدیم
چقدر از منش این شهدا دور شدیم
آنقدر خیره به دنیا شده و کور شدیم
معذرت از همه خوبان و همه همرزمان
ما برای شهدا وصله ی ناجور شدیم
شهدا در همه جا فاتح اصلی بودن
عجب اینجاست که ما این همه مغرور شدیم
شکر ، با سابقه ی دوستیِ با شهدا
ما عزیز دل مردم شده مشهور شدیم
و از آن برکت خون شهدامان حالا
ما مدیر کل و مسئول شده مسرور شدیم
و اگر حرفی خلاف شهدامان گفتیم
یحتمل مصلحتی بوده مجبور شدیم
پرکشیدن چه مستانه و رفتند و ما
در میان قفس نفس چه محصور شدیم
لینک مطلب
بعد از شما یاد دادن نام بازیگران به بچه ی 3ساله عیب نیست و افتخار است اگر کودک با صدای بچه گانه اش نام یکی از آن هارا صدا زند !اما عیب است اگر بچه بداند امام غائبش کیست
شهدا شرمنده ایم که نه تنها راهتان را فراموش کردیم که کم کم میخواهیم اسمتان را هم فراموش کنیم!!
غیرت ومردانگی کمرنگ شد. زینت صورت مردان زشت به حساب آمد وترا شیده شد !!!
فیلم ها زادوولد کردند وفرزندان ناخلفشان را به نمایش گذاشتند!جعبه ی جادویی فرصت کرد حرف های جادویی بزند!
چادر واقعی زنانمان را تغییر دادند و هزار مدل رویش اجرا کردند. آن جور که خودشان می خواستتند. در حق چادر حضرت زهرا نیز ظلم نمودند !.
بعد از شهدا اخلاص کمرنگ شد همه چیز بوی پول میدهد. چک وسفته حرف اول را میزند.
لینک مطلب
دهکده جهانی واقعیت پیدا کرده است، چه بخواهیم و چه نخواهیم؛ این همان دهکدهای است که بر سر ساکنانش آنتنهایی روییده که 150 کانال ماهوارهای را مستقیماً دریافت میکنند. این همان دهکدهای است که در آن روبوتها عاشق یکدیگر میشوند. این همان دهکدهای است که در تلویزیونهایش دختران ششساله را آموزش جنسی میدهند، همان دهکدهای که در آن گوسفندهایی با سر انسان و انسانهایی با سر خوک به دنیا میآیند. این همان دهکدهای است که در آن تابلوی "مسیح از ورای ادرار" ماهها توجه همه رسانهها را به خود جلب میکند. این همان دهکدهای است که در آن 246 نوع تجاوز جنسی رواج دارد...
اما عجیب است!
در زیر آسمان همین دهکده، بسیجیان در رَملهای داغ فکه زیستهاند، همین دهکده جهانی که در نیمه شبهایش ماه، هم بر کازینوهای لاسوِگاس تابیده است و هم بر حسینیه دوکوهه و گورهایی که در آن بسیجیان از خوف خدا و عشق او میگریستهاند...
دنیای عجیبی است، نه؟
لینک مطلب
علامه محمد تقی مجلسی (مجلسی پدر،متوفی 1070 ه.ق) در کتاب "روضه المتقین فی شرح من لا یحضره الفقیه "جلد چهاردهم صفحه 419 ،
در ضمن احوال متوکل بن عمیر ، راوی صحیفه سجادیه ،
داستان تشرفشان به محضر مبارک حضرت ولی عصر (ع) را نقل می نمایند که حضرت در این تشریف نسبت به اهتمام به صحیفه سجادیه سفارش می فرمایند .
ایشان می گویند:
من در اوایل بلوغ طالب بودم مرضات خداوندی را و ساعی بودم در طلب رضای او و مرا از ذکر جنابش قراری نبود :
تا آن که دیدم در میان بیداری و خواب که صاحب الزمان صلوات الله علیه ایستاده در مسجد جامع قدیم که در اصفهان است قریب به طنابی که الان مدرس من است پس سلام کردم به آن جناب وقصد کردم که پای مبارکش را ببوسم پس نگذاشت مرا و گرفت مرا پس بوسیدم دست مبارکش را و پرسیدم از آن جناب مسائلی را که مشکل شده برمن .
آنگاه گفتم ای مولای من میسر نمیشود برای من که برسم به خدمت جناب تو پس عطا کن به من کتابی که همیشه عمل کنم به آن پس فرمود که من عطا کردم به جهت تو کتابی به مولا محمد تاج ومن در خواب او را میشناختم.
سپس فرمود برو بگیرید آن کتاب را از او . پس بیرون رفتم از در مسجدی که مقابل روی آن جناب بود ، به سمت داربطیخ که محله ایست در اصفهان . پس چون رسیدم به آن شخص و مرا دید گفت : تو را صاحب الامر علیه السلام فرستاده نزد من؟ گفتم : آری!
پس بیرون آورد از بغل خود کتاب کهنه ای .چون باز کردم آن را و ظاهر شد برای من که آن کتاب دعاست. پس بوسیدم آن را و بر چشم خود گذاشتم و برگشتم از نزد او و متوجه شدم به سوی صاحب علیه السلام و بیدار شدم و آن کتاب با من نبود.
پس شروع کردم در تضرع و گریه و ناله به جهت فوت آن کتاب تا طلوع فجر پس چون فازغ شدم از نماز و تعقیب ، در دلم چنین افتاده بود که مولانا محمد همان شیخ بهاءی است و نامیدن حضرت اورا به تاج به جهت اشتهار اوست در میان علما پس چون رفتم به مدرس او که در جوار مسجد جامع بود دیدم او را که مشغول است به مقابله صحیفه کامله و خواننده سید صالح امیر ذولفقار گلپایگانی بود .
پس ساعتی نشستم تا فارغ شد از آن کار و ظاهر آن بود که کلام ایشان در سند صحیفه بود لیکن به جهت غمی که بر من مستولی بود نفهمیدم سخن او و سخن ایشان را و من گریه میکردم سپس رفتم نزد شیخ و خواب خود را به او گفتم و گریه میکردم به جهت فوت کتاب پس : شیخ گفت بشارت باد تو را به علوم الهیه و معارف یقینیه و تمام آنچه همیشه میخواستی .
پس قلبم ساکن نشد بیرون رفتم با گریه و تفکر تا در دلم افتاد که بروم به آن سمتی که در خواب به آنجا رفتم پس چون رسیدم به محله دار بطیخ دیدم مرد صالحی را که اسمش آقا حسن بود و ملقب به تاج پس چون رسیدم به او سلام کردم بر او گفت : یا فلان کتاب وقفی نزد من است که هر طلبه که از آن میگیرد عمل نمی کند به شروط وقف و تو عمل میکنی به آن بیا و نظر کن به این کتب و هر چه را محتاجی به آن بگیر:
پس با او رفتم در کتابخانه او اول کتابی که به من داد کتابی بود که در خواب دیده بودم پس شروع کردم در گریه و ناله و گفتم مرا کفایت میکنم و در خاطر ندارم که خواب را برای او گفتم یا نه .
و آمدم نزد شیخ و شروع کردم در مقابله با نسخه او که جد پدر او نوشته بود از نسخه شهید و شهید رحمت الله نسخه خود را نوشته بود از نسخه ی عمید الروسا و ابن سکون و مقابله کرده بود با نسخه ابن ادریس بدون واسطه یا به یک واسطه و نسخه ای که حضرت صاحب الامر به من عطا فرمود از خط شهید نوشته شده بود و نهایت موافقت داشت با آن نسخه حتی بر نسخه های که در حاشیه آن نوشته شده بود .
و بعد از آن فارغ شدم از مقابله شروع کردند مردم در مقابله نزد من و به برکت عطای حجت علیه السلام صحیفه کامله در بلاد مانند آفتاب طالع در هر خانه و خصوصا در اصفهان زیرا که برای اکثر مردم صحیفه های متعدد است و اکثر ایشان صلحاء از اهل دعا شدند و بسیاری از ایشان مستجاب الدعوه و این آثار معجزاتی است از حضرت صاحب علیه السلام و آنچه خداوند عطا فرمود به من به سبب صحیفه ، احصای آن را نمیتوانم بکنم.
علامه محمد باقر مجلسی ( مجلسی پسر، متوفای 1110 ه ق )
در جلد 107 کتاب شریف بحارالانوار صحفه 43
و مرحوم محمد نوری (متوفای 1320 ه ق)
در حکایت شصت وچهارم کتاب نجم الثاقب به این تشرف اشاره فرموده ند.
لینک مطلب
حاج حسین سیب سرخی-شب 20 محرم 91 اصفهان
نوحه های شب 20 محرم 1391 هیئت مکتب الزینب (س) دولت آباد اصفهان
|
|
لینک مطلب
لینک مطلب