سفارش تبلیغ
صبا ویژن


سعی کنید قران انیس و مونستان باشد ، نه زینت دکورها وطاقچه های منزلتان شود ،بهتر است قرآن را زینت قلبتان کنید. شهید سید مجتبی علمدار

پایگاه تخصصی شهدا ...

آخرین مطالب ارسالی
شهید مدافع حرم فیروز حمیدی زاده
نایب امام دیگر نخواهد امد
شهدا را باذکر صلوات یاد کنید
بریم ددر ؟ کدوم ددر ؟
تشیع شهدای غواص در بجنورد
حضور رهبر انقلاب در گلزار شهدای بجنورد و زیارت امامزاده سید عباس
رزمنده های ما... همه معادله های اهل علم رو به هم زدند.
اعتکاف یادتون نره...
رمز عملیات یا ابوالفضل العباس علیه السلام...
دست ما رو هم بگیرید شهدا
نه خــوابه ! نه مــسته ! نه خــماره !
25 دی ماه سالگرد عروج ملکوتی شهید بایرام(مصطفی)کریمی
دوستان در مسجد النبی (ص) شهرستان بجنورد دهه 70
کلیپ ویدئیویی برادر علیرضا محمد زاده در جبهه
جای پدرم خالی
[همه عناوین(215)][عناوین آرشیوشده]

در مجالی که برایم باقیست
باز همراه شما مدرسه ای می سازیم
که در آن همواره اول صبح
به زبانی ساده، مهر تدریس کنند و بگویند خدا
خالق زیبایی و سراینده عشق، آفریننده ماست.
مهربانیست که ما را به نکویی، دانایی، زیبایی و به خود می خواند.
جنتی دارد نزدیک، زیبا و بزرگ
دوزخی دارد به گمانم کوچک و بعید
در پی سودا نیست که ببخشد ما را و بفهماندمان،
ترس ما بیرون از دایره رحمت اوست
در مجالی که برایم باقیست
باز همراه شما مدرسه ای می سازیم
که خرد را با عشق، علم را با احساس، ریاضی را با شعر و دین را با عرفان
همه را با تشویق تدریس کنند.
لای انگشت کسی، قلمی نگذارند
و نخوانند کسی را حیوان
و نگویند کسی را کودن
و معلم هر روز، روح را حاضر و غایب بکند
و به جز ایمانش، هیچکس چیزی را حفظ نباید بکند
مغزها پرنشود چون انبار، قلب خالی نشود از احساس
درس هایی بدهند که به جای مغز، دلها را تسخیر کند.
از کتاب تاریخ، جنگ را بردارند
در کلاس انشاء، هر کسی حرف دلش را بزند
«غیرممکن» را از خاطره ها محو کنند
تا، کسی بعد از این باز همواره نگوید: «هرگز»
و به آسانی همرنگ جماعت نشود.
زنگ نقاشی تکرار شود
رنگ را در پائیز تعلیم دهند
قطره را در باران، موج را در ساحل
زندگی را در رفتن و برگشتن از قله کوه
و عبادت را در خدمت خلق
کار را در کندو و طبیعت را در جنگل و دشت.
مشق شب این باشد
که شبی چندین بار

همه تکرار کنیم:
عدل، آزادی، قانون و شادی...
امتحانی بشود که بسنجد ما را
تا بفهمند چقدر عاشق و آگه و آدم شده ایم

در مجالی که برایم باقیست
باز همراه شما مدرسه ای می سازیم
که در آن آخر وقت، به زبانی ساده، شعر تدریس کنند
و بگویند که تا فردا صبح، خالق عشق نگهدار شما.

می‌شود، سبز بود با یک برگ
می‌شود، شد بهار با یک گل
از دل یک شکوفه شادی کرد
دل به سودای یک شقایق داد

(مجتبی کاشانی)




لینک مطلب
 توسط مهران گلی در سه شنبه 90/7/12 ساعت  8:36 صبح نظر