سفارش تبلیغ
صبا ویژن


سعی کنید قران انیس و مونستان باشد ، نه زینت دکورها وطاقچه های منزلتان شود ،بهتر است قرآن را زینت قلبتان کنید. شهید سید مجتبی علمدار

پایگاه تخصصی شهدا ...

آخرین مطالب ارسالی
شهید مدافع حرم فیروز حمیدی زاده
نایب امام دیگر نخواهد امد
شهدا را باذکر صلوات یاد کنید
بریم ددر ؟ کدوم ددر ؟
تشیع شهدای غواص در بجنورد
حضور رهبر انقلاب در گلزار شهدای بجنورد و زیارت امامزاده سید عباس
رزمنده های ما... همه معادله های اهل علم رو به هم زدند.
اعتکاف یادتون نره...
رمز عملیات یا ابوالفضل العباس علیه السلام...
دست ما رو هم بگیرید شهدا
نه خــوابه ! نه مــسته ! نه خــماره !
25 دی ماه سالگرد عروج ملکوتی شهید بایرام(مصطفی)کریمی
دوستان در مسجد النبی (ص) شهرستان بجنورد دهه 70
کلیپ ویدئیویی برادر علیرضا محمد زاده در جبهه
جای پدرم خالی
[همه عناوین(215)][عناوین آرشیوشده]

!..........خواهر........!دل نداری نگاه نکن........!

وقتی این عکس رو دیدم و داستانش رو خوندم دلم خواست همه ببیند و بخونند...(خدایا شرمنده ام-شهدا شرمنده ام)


داد می زد گریه می کرد،می گفت:می خواهم صورت برادرم را ببوسم...

اجازه نمی دادند.

یکی گفت:خواهر است مگر چه اشکالی دارد؟بگذارید برادرش را ببوسد.

گفتند:شما اصرار نکنید نمی شود...

این شهید سر ندارد




لینک مطلب
 توسط مهران گلی در شنبه 91/10/16 ساعت  12:53 عصر نظر

داماد اردنی درروزعروسیش

خلبان ایرانی تهران .اهواز

نماز در حرم امام هادی علیه السلام





لینک مطلب
 توسط مهران گلی در شنبه 91/10/16 ساعت  12:48 عصر نظر

تو میتوانی روسری نصفه نیمه ات را هی برداری و دوباره بزاری
میتوانی گاهی باد بزنش کنی
میتوانی مانتوی سفید کوتاه نازک چسبان بپوشی تا گرمت نشود
فرض کن اینها بلد نیستند مثل تو باشند
فرض کن اینها عادت کرده اند به این پارچه ی سیاه در این گرما
فرض کن گرمشان نمیشود
فرض کن تو روشنفکری و اینها امل
آخر تو چه میدانی چادر ترنم عطر یاس در فضای غبار آلود دنیاست
آخر تو چه میدانی حجاب خنکا و زیبایی به وجود هر دختر مینشاند
تو میتوانی خوش باشی به عرق نکردن در دنیا
...خنکای بهشت گوارایتان دختران چادری...

چادر وحجاب

کدوم محق ترند به حرمت؟

مدت زیادی نبود نشسته بود کنارم که صدای زنگ گوشیش در اومد.
از وقتی شروع کرد به صحبت، خیلی بی حوصله و با لحن آمرانه حرف میزد!
الو-علیکِسلام-هان؟-بیرونم بگو-باشه-گفتم که باشه!خدافظ
مکالمه کوتاهش که تموم شد، رو به من گفت:
این مامان آ متولد شدن برا گیر دادن!!!
-
چند دقیقه بعد
گوشیش باز زنگ خورد...
اما انگار این آدم، اون آدم عصبی و بی موالات چند دقیقه قبل نبود!
نه صداش- نه لحنش- نه کلماتش- نه حالتاش- هیچیش!
الووووووو...سلااااااام آقای مدنی...حال شما چطوره؟...خوب هستین...ممنووووونم....قربون شما...عصر شمام بخییییییییر...چه عجب یاد ما کردین؟...خانواده خووووبن؟...و...
صدای ظریف و لحن پرمهر و کلمات مودبانه و قدمای پرنازی که موقع حرف زدن با آقای ایکس ازش دیدم، منو به فکر انداخت!
کدوم مُحِق ترند به اینهمه محبت و ادب؟
مادر یا مرد همکلاسی؟!!!

حجاب

جوابگو باشد؟
چه کسی می تواند آن لحظه های آخر را توصیف کند؟
جه راحت تیر می خوردند و به سوی آسمان طلاییشان پرواز می کردند.
هیچ چیز جوابگوی آن لحظات نیست.
به خدا قسم هیچ کسی نمیتواند اینقدر راحت جانش را فدا کند
حال که آنان نیستند اما خاطرشان در ذهنم رژه می روند:
که می گفت:
به خدا قسم اگر میدانستم با هر بار که خونم ریخته می شود بی حجابی آغوش حجاب را در بر می گیرد حاضر بودم هزاران هزار بار کشته شوم
می دانی این درد و دل های کیست؟
شهیدی به نام: یعقوب ابراهیم نژاد




لینک مطلب
 توسط مهران گلی در شنبه 91/10/16 ساعت  12:38 عصر نظر

پاچه های شلوار ها یکی دوجب عقب نشینی کردند!پیشتر اگر کسی شلوارش را وصله می زد ،زشت بود اما حالا پول های کلان میدهند تا شلوار های لی را سوراخ کنند!



در شہر متمدن ما !
مانتو ها آستین ندارند ...!
و اُمُل ها باید شہر را زیر پا بگذارند تا مانتوےآستین دار پیدا کنند !





وای بر ما آقا جانم......!



چند نوجوان و جوان و تازه داماد تمام تنشان ریش شد تا نشود این کہ الان هست...
تا ریش نشود شلوارهامان ...
تا نشود 2 متر پارچہ ے شلوار 1 متر و نیم پاره !




لینک مطلب
 توسط مهران گلی در شنبه 91/10/16 ساعت  12:31 عصر نظر




بچه ها /// باز بر این نقطه گذارید انگشت/// عشق پر ///عاطفه پر /// هر که بسیجی تر پر ....

========





چـه زیباستـ این دل کندن و آن رسیدن!

چـه زیباستـ وصال!

چه زیباست آسمانـے شدن!...

======

تفحص هم برای خودش روضه ای است ... !

آنها را که می بینی دست در بدن ندارد روی سربندشان نوشته
یا اباالفضل،
آنها که پهلویشان شکسته روی سربندشان
یافاطمه است
و آنها که هیچ ازشان نمانده یا
ح س ی ن شهیـــــــد ...



 

=======

 



بیشتر از بیست سال بود که روی تخت می خوابید . 70 درصد بود
از گردن به پایین قطع نخاع بود .
دکترای حقوق داشت
حتی خانواده اش فراموشش کرده بودن
لبخند میزد . حتی از زخم بستر هم شکایت نمیکرد
یکدفعه همه ی بدنش شروع به لرزیدن کرد ، حتی تخت هم میلرزید
منم میلرزیدم
رفتم عقب
سرمو پایین انداختم
از خودم شرمنده بودم
دعوام کرد
گفت رفتم جنگیدم تا تو گریه نکنی
فدای سرت
آه کشید...
من شکستم...!


 

ان شاالله که مدیونشون نباشیم




لینک مطلب
 توسط مهران گلی در پنج شنبه 91/9/23 ساعت  5:4 عصر نظر

شهید مصطفی کریمی

عکس دسته جمعی از شهیدان : سیدحسن امامی فرد - فرهاد پرتانی - مصطفی کریمی - و...

 




لینک مطلب
 توسط مهران گلی در چهارشنبه 91/9/15 ساعت  9:32 عصر نظر

شهید علیرضا فیروزه ای

شهید همیشه خندان رضا زینعلی (شهادت عملیات کربلای 5 )

شهید براتعلی وحدانی - دبیرستان حسن آبادی بجنورد در عکس سوم کنار شهید سیفی

شهید اسماعیل رحیمی بزرگمرد عاشق که در کنار برادر شهیدش ابراهیم آرمیده است

شهید محسن محمدزاده با شهید اسماعیل رحیمی در یک کوچه بودند

این هم معلم شهیدمان احیاء محمد خانکلابی ، دوست صمیمی برادر آزاده محمودی مظفر




لینک مطلب
 توسط مهران گلی در چهارشنبه 91/9/15 ساعت  9:31 عصر نظر

شهید محمودپاداش رزمی کار و فرمانده یکی از گروهانهای گردان نصرالله




لینک مطلب
 توسط مهران گلی در چهارشنبه 91/9/15 ساعت  9:29 عصر نظر

دلاور تیربارچی شهید قهرمان گریوانی (شهادت کربلای 4 بوارین)

دلاور تیربارچی شهید قهرمان گریوانی (شهادت کربلای 4 بوارین)

شهید محمدحسن علی نیا  (شهادت کربلای 4 بوارین)

شهید سعید رضا بهنیا از مربیان اولیه بسیج بجنورد

شهید سیدحسین امامی فرد برادر شهیدان سیدرضا و سیدعلی

شهید بهزاد احدیان از دبیرستان حکمت مشهد

شهید حسن میرقراچورلو (دبیرستان شهید حسن آبادیـ)




لینک مطلب
 توسط مهران گلی در چهارشنبه 91/9/15 ساعت  9:25 عصر نظر

شهیدان بجنوردی




لینک مطلب
 توسط مهران گلی در چهارشنبه 91/9/15 ساعت  9:23 عصر نظر

<   <<   6   7   8   9   10   >>   >